Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قرص (نان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
loaf
/loʊf/
قابل شمارش
[جمع: loaves]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قرص (نان)
تکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قرص
1.Ask the baker to slice the loaf for you.
1. از نانوا بخواه تا قرص (نان) را برایت برش کند.
a loaf of bread
یک قرص نان
I bought five loaves of bread.
من پنج قرص نان خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
loads
loading
loaded question
loaded for bear
loaded
loafer
loam
loamy
loan
loan shark
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان