[فعل]

to lock out

/lɑk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: locked out] [گذشته: locked out] [گذشته کامل: locked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در را (به روی کسی) قفل کردن (کسی را به خانه و...) راه ندادن

to lock somebody out
کسی را به خانه راه ندادن
  • His girlfriend had locked him out.
    دوست‌دخترش، در را به روی او قفل کرده بود [دوست‌دخترش او را به خانه راه نمی‌داد].
to lock oneself out
در را به روی خود قفل کردن
  • I can't believe I've locked myself out again!
    باورم نمی‌شود که دوباره در را به روی خود قفل کرده‌ام [اشاره دارد به به همراه نداشتن کلیدهای خود و پشت در خانه و ...ماندن]!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان