Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در را (به روی کسی) قفل کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to lock out
/lɑk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: locked out]
[گذشته: locked out]
[گذشته کامل: locked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
در را (به روی کسی) قفل کردن
(کسی را به خانه و...) راه ندادن
to lock somebody out
کسی را به خانه راه ندادن
His girlfriend had locked him out.
دوستدخترش، در را به روی او قفل کرده بود [دوستدخترش او را به خانه راه نمیداد].
to lock oneself out
در را به روی خود قفل کردن
I can't believe I've locked myself out again!
باورم نمیشود که دوباره در را به روی خود قفل کردهام [اشاره دارد به به همراه نداشتن کلیدهای خود و پشت در خانه و ...ماندن]!
تصاویر
کلمات نزدیک
lock in
lock away
lock
loch ness
loch
lock the barn door after the horse is gone
lock up
lock-keeper
lock-up
lockable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان