[فعل]

to look out

/lʊk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: looked out] [گذشته: looked out] [گذشته کامل: looked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مواظب بودن مراقب بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: مواظب بودن
مترادف و متضاد watch out
  • 1.Look out! There's a car coming.
    1. مواظب باش! یک ماشین دارد می‌آید.

2 رو به جایی بودن منظره بخصوص داشتن

  • 1.The house looks out on a tennis court.
    1. (آن) خانه رو به زمین تنیس است.

3 دنبال چیزی گشتن

  • 1.I'll look out those old photographs you wanted to see.
    1. من به دنبال عکس‌های قدیمی که می‌خواستی ببینی، خواهم گشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان