Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مامان
2 . مدرک کارشناسی ارشد رشتههای علوم انسانی و هنر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ma
/mɑː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مامان
informal
مترادف و متضاد
mother
1.‘I want my ma,’ sobbed the little girl.
1. دختر کوچولو گریه کرد (و گفت): «من مامانم را میخواهم.»
2.I'm going now, ma.
2. من دارم میروم، مامان.
[اسم]
MA
(Master of Arts)
/ɛm eɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدرک کارشناسی ارشد رشتههای علوم انسانی و هنر
فوق لیسانس رشتههای علوم انسانی و هنر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مدرک کارشناسی ارشد
کارشناسی ارشد
فوق لیسانس
1.Mary got an MA in Economics last year.
1. "ماری" پارسال مدرک کارشناسی ارشد [فوق لیسانس] اقتصاد گرفت.
to be an MA
فوق لیسانس بودن
to have an MA
فوق لیسانس داشتن
to do an MA
مشغول تحصیل در مقطع فوق لیسانس بودن
تصاویر
کلمات نزدیک
m
lyrics
lyricist
lyricism
lyrical
ma'am
mabel
mac
macabre
macadam
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان