[عبارت]

make cutbacks

/meɪk ˈkʌtˌbæks/

1 (نیرو، هزینه و ...) کم کردن

  • 1.A fall in donations has forced the charity to make cutbacks.
    1. کاهش میزان اهدای پول موسسه خیریه را مجبور به تقلیل (نیرو و هزینه و...) کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان