[عبارت]

make somebody redundant

/meɪk ˈsʌmˌbɑdi rɪˈdʌndənt/

1 نیروی مازاد را اخراج کردن کسی را از کار اخراج کردن

  • 1.Seventy factory workers were made redundant in the resulting cuts.
    1. هفتاد کارگر کارخانه طی تعدیل‌های حاصله از کار اخراج شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان