Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (نیرو، هزینه و ...) کم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
make cutbacks
/meɪk ˈkʌtˌbæks/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(نیرو، هزینه و ...) کم کردن
1.A fall in donations has forced the charity to make cutbacks.
1. کاهش میزان اهدای پول موسسه خیریه را مجبور به تقلیل (نیرو و هزینه و...) کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
make count
make contact
make common cause
make clear
make clean
make day
make do
make do of
make easy
make ends meet
کلمات نزدیک
make conversation
make comments
make clear
make chin music
make certain
make dinner
make excuse
make eye contact
make fish eyes at someone
make for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان