Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پول درآوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
make money
/meɪk ˈmʌni/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پول درآوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پول درآوردن
1.He makes a lot of money.
1. او خیلی پول درمیآورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
make modifications
make lunch
make love
make light of
make it up with
make no bones about it
make no difference
make of
make off with
make one's blood run cold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان