[فعل]

to make off with

/meɪk ɔf wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: made off with] [گذشته: made off with] [گذشته کامل: made off with]

1 دزدیدن بالا کشیدن، تصاحب کردن

  • 1.Somebody broke into the shop and made off with several TVs.
    1. یک نفر وارد مغازه شد و چند تا تلویزیون دزدید.
  • 2.Thieves made off with $30 000 worth of computer equipment.
    2. دزدها تجهیزات کامپیوتری به ارزش 30000 دلار را بالا کشیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان