[عبارت]

to make one's flesh creep

/tuː meɪk wʌnz flɛʃ krip/

1 وحشت‌زده ساختن ترساندن

  • 1.The way he stared at her made her flesh creep.
    1. جوری که به او زل زده بود، او را ترساند.

2 حال کسی را به هم زدن مشمئز کردن

  • 1.Having to look at all those surgical photos made my flesh creep.
    1. نگاه کردن به آن عکس‌های جراحی من را مشمئز کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان