Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قتلعام
2 . قتلعام کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
massacre
/ˈmæsəkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قتلعام
کشتار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قتلعام
قلع و قمع
کشتار جمعی
مترادف و متضاد
slaughter
1.a cold-blooded massacre of innocent civilians
1. قتلعام سنگدلانه غیر نظامیان بیگناه [معصوم]
[فعل]
to massacre
/ˈmæsəkər/
فعل گذرا
[گذشته: massacred]
[گذشته: massacred]
[گذشته کامل: massacred]
صرف فعل
2
قتلعام کردن
کشتار کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کشتار کردن
1.thousands were brutally massacred by soldiers.
1. هزاران نفر توسط سربازان، بیرحمانه قتلعام شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
massachusetts
mass-produced
mass-produce
mass-market
mass unemployment
massage
masse
masseur
masseuse
massive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان