[صفت]

matching

/ˈmæʧɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: better matching] [حالت عالی: best matching]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هم‌شکل یک‌جور، هم‌رنگ

معادل ها در دیکشنری فارسی: جور
  • 1.She was wearing a blue skirt and matching jacket.
    1. او یک دامن آبی و کت هم‌رنگ (به آن) پوشیده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان