Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مراقبه
2 . تفکر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
meditation
/ˌmɛdəˈteɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مراقبه
مدیتیشن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مراقبه
1.I owe my calmness to meditation.
1. من آرامشم را به مراقبه مدیونم.
2.She found peace through yoga and meditation.
2. او از طریق یوگا و مراقبه به آرامش رسید.
2
تفکر
تعمق، اندیشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غور
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
meditate
medieval
medicine chest
medicine cabinet
medicine
medium
medium-sized
medulla
medulla oblongata
medulla spinalis
کلمات نزدیک
meditate
mediocrity
mediocre performance
mediocre
medina
mediterranean
medium
medium wave
medium-length
medium-rare
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان