[صفت]

mighty

/ˈmaɪti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: mightier] [حالت عالی: mightiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نیرومند محکم، قوی، توانا

معادل ها در دیکشنری فارسی: پرتوان توانا قادر قدرتمند
  • 1.He hit him with a mighty blow across his shoulder.
    1. او با ضربه‌ای محکم به شانه‌ی او زد.
  • 2.The mighty God
    2. خداوند توانا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان