Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نیرومند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
mighty
/ˈmaɪti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: mightier]
[حالت عالی: mightiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیرومند
محکم، قوی، توانا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرتوان
توانا
قادر
قدرتمند
1.He hit him with a mighty blow across his shoulder.
1. او با ضربهای محکم به شانهی او زد.
2.The mighty God
2. خداوند توانا
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mightiness
mightily
might
miffed
midwifery
migraine
migrate
migratory grasshopper
migratory locust
milch cow
کلمات نزدیک
might as well
might
miffed
mien
midwinter
mignon
migraine
migrant
migrate
migration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان