Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مسافت پیموده شده (بر حسب مایل)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mileage
/ˈmaɪləʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مسافت پیموده شده (بر حسب مایل)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارکرد
1.The car is five years old, but it has very low mileage.
1. این اتومبیل 5 سال عمر دارد ولی مسافت پیموده شده آن خیلی کم است [مسافت خیلی کمی را پیموده است].
تصاویر
کلمات نزدیک
mile
mildred
mildness
mildly
mildew
milepost
milestone
milieu
militancy
militant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان