[اسم]

milestone

/ˈmaɪlˌstoʊn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقطه عطف رویداد مهم، مرحله مهم

مترادف و متضاد landmark turning point
  • 1.Finally passing the exam was a real milestone for her.
    1. سرانجام قبول شدن در آن امتحان مرحله مهمی برای او بود.
a milestone in science
نقطه عطفی در علم

2 مسافت‌نما

معادل ها در دیکشنری فارسی: مسافت‌نما
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان