Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گله
2 . جمعیت
3 . در جایی ازدحام کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
mob
/mɑb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گله
دسته
a mob of cattle
یک گله گاو
2
جمعیت
انبوه مردم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ازدحام
مترادف و متضاد
crowd
1.a mob of protesters
1. جمعیتی از معترضان
[فعل]
to mob
/mɑb/
فعل گذرا
[گذشته: mobbed]
[گذشته: mobbed]
[گذشته کامل: mobbed]
صرف فعل
3
در جایی ازدحام کردن
به جایی ریختن
1.People mobbed the train stations.
1. مردم در ایستگاههای راهآهن [قطار] ازدحام کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
moat
moan
mnemonics
mnemonic
mms
mobile
mobile device
mobile home
mobile number
mobile phone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان