[صفت]

mock

/mɑːk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آزمایشی (آزمون و...) تمرینی

a mock examination
یک آزمون آزمایشی
a mock interview
یک مصاحبه تمرینی
[فعل]

to mock

/mɑːk/
فعل گذرا
[گذشته: mocked] [گذشته: mocked] [گذشته کامل: mocked]

2 مسخره کردن دست انداختن

  • 1.The other children mocked her old-fashioned clothes.
    1. بچه‌های دیگر، لباس‌های از مد افتاده او را مسخره کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان