Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهطور بیمارگونه
2 . بهطرز هولناکی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
morbidly
/ˈmɔːrbɪdli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more morbidly]
[حالت عالی: most morbidly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهطور بیمارگونه
بهطور ناسالم
1.He was morbidly fascinated with death.
1. او بهطرز بیمارگونهای شیفته مرگ بود.
2
بهطرز هولناکی
بهطور عجیبوغریب
a girl who morbidly wears her dead mother's clothes
دختری که بهطرز هولناکی لباسهای مادر مردهاش را میپوشد
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
moray eel
moray
morass
morally
moral
morbilli
morchella
more
morel
morn
کلمات نزدیک
morbid
moray
moratorium
morass
morals
mordant
more
more and more
more fun than a barrel of monkeys
more or less
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان