[اسم]

mortgage

/ˈmɔːrɡɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وام مسکن

مترادف و متضاد home loan
mortgage rates
نرخ سود وام مسکن
a mortgage of £60,000
وام مسکنی به مبلغ 60000 پوند
[فعل]

to mortgage

/ˈmɔːrɡɪdʒ/
فعل گذرا
[گذشته: mortgaged] [گذشته: mortgaged] [گذشته کامل: mortgaged]

2 وثیقه قرار دادن گرو گذاشتن، رهن دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رهن دادن گرو گذاشتن
  • 1.He had to mortgage his house to pay his legal costs.
    1. او مجبور شد برای پرداخت هزینه های حقوقی خانه اش را وثیقه قرار دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان