[صفت]

mousy

/ˈmaʊsi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: mousier] [حالت عالی: mousiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موشی قهوه‌ای موشی

disapproving
mousy hair
موی موشی (رنگ)

2 خجالتی و کم‌حرف

disapproving informal
  • 1.She's sort of mousy.
    1. او یه‌جورایی خجالتی و کم‌حرف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان