[صفت]

murderous

/ˈmɜːrdərəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more murderous] [حالت عالی: most murderous]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرگبار کشنده، وحشیانه، خشونت‌آمیز

  • 1.She gave him a murderous look.
    1. او نگاهی مرگبار به او کرد.

2 وحشیانه ناخوشایند

a murderous attack
یک حمله وحشیانه

3 بسیار دشوار

  • 1.The team had a murderous schedule of four games in ten days.
    1. تیم برنامه زمانی بسیار دشوار چهار بازی در ده روز را (پیش رو) داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان