Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هیکلی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
muscular
/ˈmʌs.kjə.lər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more muscular]
[حالت عالی: most muscular]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هیکلی
ماهیچهای، عضلانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ورزیده
عضلانی
1.He wished he was more muscular.
1. او آرزو داشت که هیکلیتر باشد.
muscular pain
دردهای عضلانی
تصاویر
کلمات نزدیک
muscle strain
muscle pain
muscle in on
muscle cream
muscle cramp
muscular arms
musculature
muse
museum
mush
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان