Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سادهلوح
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
naive
/naɪˈiːv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more naive]
[حالت عالی: most naive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سادهلوح
بیتجربه، ساده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پپه
چشم و گوش بسته
نپخته
ناپخته
صاف و ساده
کمتجربه
disapproving
1.I can't believe you were so naive as to trust him!
1. من نمیتوانم باور کنم که تو آنقدر سادهلوح بودی که به او اعتماد کنی!
a naive question
یک سؤال سادهلوحانه
تصاویر
کلمات نزدیک
nail-biting
nail varnish
nail the brakes
nail scissors
nail polish remover
naively
naivety
naked
nakedness
name
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان