[صفت]

naked

/ˈneɪ.kɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more naked] [حالت عالی: most naked]

1 عریان لخت

معادل ها در دیکشنری فارسی: برهنه عریان عور لخت
مترادف و متضاد bare nude
  • 1.The children were half naked.
    1. کودکان نیمه‌عریان بودند.
a naked man
مردی عریان

2 آشکار عیان

naked aggression
خشونت آشکار
naked power
قدرت آشکار
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان