[اسم]

navigator

/ˈnævəˌgeɪtər/
قابل شمارش

1 راهیاب ناوبر

معادل ها در دیکشنری فارسی: رهیاب ناوبر
  • 1.the starry sky was a navigator's dream.
    1. آسمان پرستاره، آرزوی هر راهیاب [ناوبر] بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان