[قید]

nearby

/nɪrˈbɑɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در (همین) نزدیکی در (همین) اطراف

مترادف و متضاد close at hand close by not far away within reach
  • 1.I noticed a policeman standing nearby.
    1. متوجه شدم که یک افسر پلیس در همین نزدیکی ایستاده است.
[صفت]

nearby

/nɪrˈbɑɪ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more nearby] [حالت عالی: most nearby]

2 نزدیک

مترادف و متضاد close at hand close by not far away within reach faraway
  • 1.We stopped at a nearby store to buy some food.
    1. ما برای خریدن غذا در یک فروشگاه نزدیک توقف کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان