[اسم]

nest

/nɛst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آشیانه لانه

  • 1.Sparrows are building a nest of twigs and dry grass.
    1. گنجشک‌ها در حال ساختن آشیانه از شاخه و علف‌های خشک هستند.
a nest of mice
لانه موش‌ها
a wasps’ nest
آشیانه زنبور عسل
[فعل]

to nest

/nɛst/
فعل ناگذر
[گذشته: nested] [گذشته: nested] [گذشته کامل: nested]

2 لانه ساختن آشیانه کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آشیانه ساختن لانه کردن
  • 1.The ducks are nesting by the river.
    1. اردک‌ها دارند در کنار [در حاشیه] آن رودخانه لانه می‌سازند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان