Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پس انداز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nest egg
/nɛst ɛg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پس انداز
اندوخته، سرمایه
مترادف و متضاد
savings
1.I made a nice nest egg when I was working and I am now able to go to university.
1. من وقتی کار می کردم پول خوبی پس انداز کردم و الان می توانم به دانشگاه بروم.
توضیح درباره اصطلاح nest egg
nest egg به تخم مرغی می گویند که قرار است تبدیل به جوجه شود، به خاطر همین اصطلاحا به سرمایه ای که بعدا می توان از آن بهره برد نیز گفته می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
nest
nessie
nervy
nervousness
nervously
nestle
nestling
net
net curtains
net earnings
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان