[اسم]

nibble

/ˈnɪbl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لقمه گاز کوچک

  • 1.I took a little nibble from one of the sandwiches.
    1. من لقمه ای از یکی از ساندویچ ها خوردم.
  • 2.I took a nibble from the biscuit.
    2. من گاز کوچکی به بیسکوییت زدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان