مترادف و متضاد
attractive
enjoyable
friendly
kind
pleasant
nasty
unpleasant
a nice day/smile/place/weather ...
روز/لبخند/جا/هوای خوب [زیبا]
1.
Did you have a nice holiday?
1.
آیا تعطیلات خوبی داشتی؟
2.
Have a nice day!
2.
روز خوبی داشته باشی!
3.
They live in a nice house.
3.
آنها در خانه زیبایی زندگی میکنند.
to have a nice time
اوقات خوبی داشتن
Did you have a nice time?
اوقات خوبی داشتی؟ [خوش گذشت؟]
to look nice (in something)
زیبا به نظر رسیدن (در لباسی)
You look nice in that dress.
تو در آن پیراهن زیبا به نظر میرسی [شدهای].
that would be nice
خوب خواهد بود/خوشحال خواهم شد
"Do you want to come, too?" "Yes, that would be nice."
«میخواهی تو هم بیایی؟» «بله، خیلی خوب خواهد بود [خوشحال خواهم شد].»
to be nice to do something
از انجام کاری خوشحال بودن
It's nice to meet you.
از آشنایی با شما خوشحالم.
to be nice doing something
از انجام کاری خوشحال بودن
Thanks for calling - it's been nice talking to you.
ممنون که زنگ زدی؛ از حرف زدن با تو خوشحال شدم.
nice (that…)
خوب (که ...)
It's nice that you can come with us.
خوب است که میتوانی با ما بیایی.
It would be nice if
خوب میشد اگر
It would be nice if he moved to our neighborhood.
خوب میشد اگر او به محله ما نقل مکان میکرد.
کاربرد صفت nice
- صفت nice در مفهوم "خوب" اشاره به چیزی یا عملی خوشایند دارد. مثال:
"?Did you have a nice holiday" (آیا تعطیلات خوبی داشتی؟)
- صفت nice در مفهوم "خوشحال" اشاره دارد به چیزی یا عملی که موجب خوشحالی میشود. مثال:
".Thanks for calling - it's been nice talking to you" (ممنون که زنگ زدی؛ از حرف زدن با شما خوشحال شدم.)
- صفت nice در مفهوم"زیبا" به جذابیت و زیبایی چیزی یا کسی اشاره دارد. مثال:
".You look nice in that dress" (تو در آن پیراهن زیبا شدهای.)