Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جاویژه
2 . محل مناسب
3 . طاقچه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
niche
/niːʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جاویژه
متمرکز
a niche market
بازار جاویژه
2
محل مناسب
موقعیت مناسب
1.He has made a niche for himself as a financial adviser.
1. او توانست به عنوان مشاور امور مالی برای خود موقعیت مناسبی دست و پا کند.
an ecological niche
مکان مناسب اکولوژیک
3
طاقچه
فرورفتگی (در دیوار)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
طاقچه
1.The niche was just big enough to hold two small candles.
1. طاقچه آنقدر جا داشت که فقط دو شمع کوچک در آن جا شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
nicety
niceness
nicely
nice-sounding
nice-looking
nicholas
nichols
nick
nickel
nickel silver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان