[اسم]

nickel

/ˈnɪkəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سکه پنج‌سنتی نیکل

  • 1.Give me a nickel.
    1. یک سکه پنج‌سنتی به من بده.

2 نیکل (شیمی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیکلی نیکل
  • 1.Nickel is a chemical element.
    1. نیکل، یک عنصر شیمیایی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان