Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سکه پنجسنتی
2 . نیکل (شیمی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nickel
/ˈnɪkəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سکه پنجسنتی
نیکل
1.Give me a nickel.
1. یک سکه پنجسنتی به من بده.
2
نیکل (شیمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیکلی
نیکل
1.Nickel is a chemical element.
1. نیکل، یک عنصر شیمیایی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
nick
nichols
nicholas
niche
nicety
nickel silver
nickname
nicky
nico
nicole
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان