Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نیکوتین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nicotine
/ˈnɪkətiːn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیکوتین
1.nicotine replacement therapy
1. ترک سیگار با چسب نیکوتین
2.The nicotine stains on his fingers told me he was under stress.
2. لک های نیکوتین روی انگشت هایش به من گفت که او تحت فشار روحی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
nicole
nico
nicky
nickname
nickel silver
niece
nifty
nigel
nigeria
niggardly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان