[اسم]

numbness

/ˈnʌmnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌حسی سرشدگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌حسی
  • 1.It caused some numbness in my hand.
    1. آن باعث بی‌حسی دستم شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان