[اسم]

nutritionist

/nuˈtrɪʃənɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متخصص تغذیه

معادل ها در دیکشنری فارسی: کارشناس تغذیه
  • 1.The doctor advised him to see a nutritionist about his diet.
    1. دکتر به او توصیه کرد که درباره رژیمش به متخصص تغذیه مراجعه کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان