Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متخصص تغذیه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
nutritionist
/nuˈtrɪʃənɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متخصص تغذیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارشناس تغذیه
1.The doctor advised him to see a nutritionist about his diet.
1. دکتر به او توصیه کرد که درباره رژیمش به متخصص تغذیه مراجعه کند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
nutritionary
nutritionally
nutritional
nutrition
nutriment
nutritionist's calorie
nutritious
nutritive
nuts
nutty
کلمات نزدیک
nutritional science
nutritional
nutrition
nutrient
nutmeg
nutritious
nutritive
nuts
nuts about someone
nutshell
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان