Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کهنگى
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
obsolescence
/ˌɑːbsəˈlesns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کهنگى
منسوخی، از رواج افتادگی
1.Mobile phone technology is developing so quickly that many customers are concerned about obsolescence.
1. فناوری تلفن همراه انقدر سریع دارد پیشرفت می کند که بسیاری از مصرف کنندگان نگران از رواج افتادگی (آنها) هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
obsessively
obsessive compulsive disorder
obsessive
obsession
obsessed
obsolescent
obsolete
obstacle
obstacle course
obstetrician
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان