Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چشمپزشک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ophthalmologist
/ˌɑːfθælˈmɑːlədʒɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چشمپزشک
متخصص چشم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چشمپزشک
1.Paul is an ophthalmologist who has practiced in town since moving here with his wife.
1. "پاول" یک چشم پزشک است که از وقتی با همسرش به شهر آمده مشغول طبابت بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ophthalmic
operetta
operator
operative word
operative
ophthalmology
opiate
opinion
opinion poll
opinionated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان