[ضمیر]

ourselves

/ɑʊrˈselvz/

1 [ضمیر انعکاسی اول شخص جمع] خودمان

معادل ها در دیکشنری فارسی: خودمان
  • 1.The hotel was very quiet so we had the swimming pool all to ourselves.
    1. هتل بسیار آرام بود بنابراین ما کل استخر را برای خودمان داشتیم.
  • 2.We finished the work by ourselves.
    2. ما خودمان (به تنهایی) کار را تمام کردیم.
  • 3.We promised ourselves a good vacation this year.
    3. ما به خودمان قول دادیم که امسال تعطیلات خوبی داشته باشیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان