[فعل]

to outgrow

/ˌaʊtˈɡroʊ/
فعل گذرا
[گذشته: outgrew] [گذشته: outgrew] [گذشته کامل: outgrown]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بزرگ‌تر شدن از

مترادف و متضاد grow out of
  • 1.She's outgrown her school uniform.
    1. او بزرگتر از لباس فرم مدرسه‌اش شده است [لباس فرمش برایش کوچک شده است].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان