Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بزرگتر شدن از
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to outgrow
/ˌaʊtˈɡroʊ/
فعل گذرا
[گذشته: outgrew]
[گذشته: outgrew]
[گذشته کامل: outgrown]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بزرگتر شدن از
مترادف و متضاد
grow out of
1.She's outgrown her school uniform.
1. او بزرگتر از لباس فرم مدرسهاش شده است [لباس فرمش برایش کوچک شده است].
تصاویر
کلمات نزدیک
outgoings
outgoing personality
outgoing
outflow
outflank
outgrowth
outing
outlandish
outlast
outlaw
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان