[اسم]

outing

/ˈaʊtɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اردو سفر گردشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سفر تفریحی گردش
مترادف و متضاد excursion trip
  • 1.Mrs. Sharp's class is going on an outing to the zoo.
    1. شاگردان کلاس خانم "شارپ" قرار است به اردویی به باغ وحش بروند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان