Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اردو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
outing
/ˈaʊtɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اردو
سفر گردشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سفر تفریحی
گردش
مترادف و متضاد
excursion
trip
1.Mrs. Sharp's class is going on an outing to the zoo.
1. شاگردان کلاس خانم "شارپ" قرار است به اردویی به باغ وحش بروند.
تصاویر
کلمات نزدیک
outgrowth
outgrow
outgoings
outgoing personality
outgoing
outlandish
outlast
outlaw
outlay
outlet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان