[اسم]

outlet

/ˈaʊtlet/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پریز برق

معادل ها در دیکشنری فارسی: پریز
مترادف و متضاد power point receptacle socket
  • 1.The battery charger plugs into any mains outlet.
    1. شارژر باتری به هر (نوع) پریز برق شهری وصل می‌شود.

2 نمایندگی فروش (محصولات یک برند)

a factory outlet
نمایندگی فروش یک کارخانه
an outlet store
فروشگاه نمایندگی (یک برند)

3 خروجی راه خروج

معادل ها در دیکشنری فارسی: مخرج مجرا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان