Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تشویق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ovation
/oʊˈveɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تشویق
تحسین حضار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هلهله
1.The soloist got a ten-minute standing ovation.
1. حضار تک نواز را ده دقیقه به صورت ایستاده تشویق کردند.
2.to give somebody a huge ovation
2. کسی را بسیار زیاد تشویق کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
ovary
ovarian
oval
ova
outworn
oven
ovenproof
ovenware
over
over and over
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان