[اسم]

ovation

/oʊˈveɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تشویق تحسین حضار

معادل ها در دیکشنری فارسی: هلهله
  • 1.The soloist got a ten-minute standing ovation.
    1. حضار تک نواز را ده دقیقه به صورت ایستاده تشویق کردند.
  • 2.to give somebody a huge ovation
    2. کسی را بسیار زیاد تشویق کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان