[قید]

overly

/ˈoʊvərli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیش از حد زیادی، خیلی

مترادف و متضاد excessively too very
  • 1.I'm not overly fond of pasta.
    1. من خیلی به پاستا علاقه‌مند نیستم.
  • 2.We think you are being overly optimistic.
    2. ما فکر می‌کنیم تو زیادی خوش‌بین هستی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان