[فعل]

to palliate

/ˈpælieɪt/
فعل گذرا
[گذشته: palliated] [گذشته: palliated] [گذشته کامل: palliated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تسکین دادن فرو نشاندن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تسکین دادن
مترادف و متضاد alleviate relieve
  • 1.The drugs palliate pain but have no effect on inflammation.
    1. داروها درد را تسکین می دهند اما تاثیری روی عفونت ندارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان