[اسم]

parody

/ˈpærədi/
قابل شمارش
[جمع: parodies]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقیضه تقلید، نظیره طنز آمیز

معادل ها در دیکشنری فارسی: هجویه نقیضه
مترادف و متضاد burlesque satire
  • 1.a parody of a horror film
    1. تقلیدی از یک فیلم ترسناک
  • 2.His personality made him an easy subject for parody.
    2. شخصیتش او را تبدیل به سوژه ای آسان برای نقیضه کرده بود.
[فعل]

to parody

/ˈpærədi/
فعل گذرا
[گذشته: parodied] [گذشته: parodied] [گذشته کامل: parodied]

2 تقلید کردن نقیضه نوشتن

  • 1.Her work parodies genres such as the thriller and the spy novel.
    1. اثر او از ژانرهایی همچون ژانر مهیج و رمان های پلیسی تقلید می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان