[اسم]

passport

/ˈpæs.pɔːrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گذرنامه پاسپورت

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاسپورت گذرنامه
مترادف و متضاد travel document travel papers
  • 1.a passport photo
    1. عکس پاسپورت
  • 2.passport control
    2. (محل) کنترل گذرنامه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان