Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آسفالت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pave
/peɪv/
فعل گذرا
[گذشته: paved]
[گذشته: paved]
[گذشته کامل: paved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آسفالت کردن
1.There is a paved road near the house.
1. یک جاده آسفالت شده نزدیک خانه وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pavane
pause
pauper
paunch
paulo
pave the way
pavement
pavement artist
pavilion
paving
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان