[اسم]

pear

/per/
قابل شمارش

1 گلابی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اَمرود شاه‌میوه گلابی
  • 1.We had a delicious dessert of pears.
    1. ما یک دسر خوشمزه از گلابی خوردیم.
a pear tree
یک درخت گلابی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان