[صفت]

permissive

/pərˈmɪsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more permissive] [حالت عالی: most permissive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آزاداندیش روشن‌فکر، آسان‌گیر

parents who are too permissive
پدر و مادرهایی که بسیار آزاداندیش هستند

2 اختیاری مجاز

formal
  • 1.It was permissive, not mandatory.
    1. آن اختیاری بود، نه الزامی.

3 آزاداندیشانه روشن‌فکرانه

permissive attitudes
دیدگاه‌های روشن‌فکرانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان